چَکاو دختر بازیگوش و شجاعی که قرار است همراه میرزاکوچک و عمویش دکتر حشمت، مردم را که درگیر قحطی، تیفوس و وبا شده اند را از شر نیروهای روس و انگلیس نجات دهند.
نیروهای روس در شمال کشور مستقر شدهاند، اموال مردم را چپاول میکنند، مردم در گیر قحطی، گرسنگی و تیفوس و وبا شده اند.دکتر حشمت به همراه برادر زاده ۸ سالهاش چکاو به مداوای بیماران و تهیه آذوقه میپردازد و میرزا کوچک خان نقشه تدارکات یک مبارزه جانانه علیه نیروهای اجنبی را دارد.چکاو دختر شجاع ؛ باهوش و همچنین بذلهگویی است که در کنار عمو پانسمان کردن و بخیه زدن را فرا گرفته است و به خوبی از بیماران مبتلا به تیفوس مراقبت میکند. به دلیل علاقه به تفنگ از میرزا تیراندازی را هم یاد گرفته است.چکاو باید به همراه عمویش به تهران برود تا دارو تهیه کنند اما در میانه راه دستگیر میشوند.چکاو با تیزهوشی خود را به بیماری میزند و از طریق داروی بیهوشی پدر ده سرباز حاضر در ژاندارمری را گیج خواب میکند و با پدرش به تهران میگریزند.دکتر حشمت و چکاو بلاخره با هزار سختی به تهران میرسند و با دارو به کسما باز میگردند. میرزا نیروهای جوان خود را آموزش میدهد و منتظر رسیدن یک محموله اسلحه و آذوقه از قزوین به شمال است که به دلیل بسته بودن دروازههای شهر این کار غیر ممکن است.چکاو از طریق درشکه چی دهکده که خواروبار و خوراکی های خوشمزه میفروشد ، یک سری مواد غذایی وسوسهانگیز مثل کلوچه و شیرینی جات آغشته به داروی بیهوشی را در اسباب درشکه چی قرار میدهد تا سربازان گرسنه وسوسه شوند و از آن بخورند و سربازان که حسابی گرسنه هستند اقدام به خوردن کلوچه میکنند. به هنگام شب قدرت تجسس سربازان کم میشود و بدون دقت کافی اجازه ورود و خروج را میدهند.یکی از گذرگاه های فرعی به بار محموله مشکوک میشود و یک درگیری بین نیروهای جنگلی و قزاق به وجود میاید. اما بلاخره به دهکده کسما میرسد.میرزا در این جنگ پیروز میشود. چکاو به همراه کودکان و مادرانشان کلوچه محلی درست میکنند تا این پیروزی را جشن بگیرند.
مشاوره پروژه
مشاور پروژه
نویسنده
کارگردان
تهیه کننده
طراح کارکتر
انیماتور
نویسنده
دوبلور
نویسنده
تدوینگر
مدیر روابط عمومی
دستیار کارگردان
طراح کارکتر
انیماتور
برای ارتباط با مجموعه استودیو فطرس شما می توانید از طریق از راه های زیر در ارتباط باشید